-
تولدت مبارک پسرم
سهشنبه 22 تیر 1395 08:59
-
مسافرت تابستانه...
یکشنبه 20 تیر 1395 08:54
سلام دوستای گلم بعد از تمام شدن مدرسه محمد حسین تمام طول روز که من سر کار هستم تو آپارتمان کوچولومون سر می کنه بعضی وقتا هم با من به سر کار میاد. اینم یه عکس از مسافرت تابستانه من و پسری...
-
جشن الفبا
سهشنبه 11 خرداد 1395 13:13
سلام هفته پیش آخرین هفته ای بود که پسر گلم مدرسه میرفت و چهارشنبه هم جشن الفبا برگذار شد و ... از اول این هفته هم پسرم تنها تو خونه می مونه تا زمانی که کلاسهای تابستونی شروع بشه و ثبت نامش کنم اینم عکسای جشن الفبا (با سپاس از معلم عزیز سر کار خانم دیواندری برای تمام زحمت های بی وقفه ای که در طول این سال تحصیلی برای...
-
عکسهای دسته جمعی
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1395 10:08
سلام دیروز به مدرسه رفتم و با همراهی خوب معلم عزیز از بچه ها عکس دسته جمعی گرفتم که مطمئنم سالهای آینده این عکس کلی خاطره برای همه بچه ها زنده میکنه.
-
روز معلم
دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 10:12
معلم عزیز ، استاد بزرگوار، تو را به چه مانند کنم . دل دریاییت لبریز از آرامش است همچون کوه استوار از حوادث روزگار ایستاده ای و همچون ابر، باران پر شکوه معرفت بر چمن های دشت دانش آموختگی فرو می ریزی . خورشید نگاهت گرمابخش وجود ما وحرارت کلبه ی سرد یأس و ناامیدی و ارمغان شور و شعف است . غنچه ی تبسمی که از گلستان لبهای...
-
فصل امتحانات...
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 10:25
سلام دو هفتست که مث بچه های کنکوری به شدت درس می خونیم از سر کار که میرم خونه تا پسرم استراحت کنه من براش نمونه سوال می نویسم و وقتی بیدار میشه تا ساعت دوازده با هم کار میکنیم. من به کم راضی نیستم پسرم باید خیلی خوب بگیره چون واقعا حقشه و با من خوب همکاری میکنه و درس میخونه کل تفریحات و مهمونی ها رو تعطیل کردیم حتی...
-
حالم بده...
شنبه 1 اسفند 1394 08:39
سلام دوستای گلم حال و روز خوبی ندارم یه مشکل بدی برام پیش اومده هر چند مالیه اما دیگه گذشتم و طرفو به خدا واگذارش کردم اینم عکسای پسری کاردستی های پسرم برای حرف ق - ق مثل قوری - بیست و دوم بهمن ماه و رنگ آمیزی پرچم ، خ مثل خرگوش (خرگوش پسرم)، کار با ریشه های خوراکی ل مثل لاک پشت ، کار با محور ریاضی، موشک بازی ، رفتن...
-
غیبت طولانی
یکشنبه 4 بهمن 1394 08:53
سلام ببخشید یه مدت نبودم دختر عمم که خیلی هم جوون بود فوت کرد که حسابی شوکه شده بودیم و درگیر مراسمات مربوطه بعدم هم من و هم پسری به شدت سرماخورده شده بودیم که یه هفته تو خونه مامانم افتاده بودیم محمد حسین کم کم داره خیلی خوب درساشو میخونه ، البته یکم تنبلی هم میکنه و میخواد فرار کنه و مدام تکلیفاشو به بعد موکول می...
-
هفته پر کار!!!
شنبه 7 آذر 1394 09:20
سلام دوستای گلم خوب این هفته در خدمت شما هستیم با گزارش هفتگی آموزش مدرسه رفتن به پارک کار با تخته هوشمند کار با الگو ها رفتن به گلخانه درس علوم بخش حیوانات (محمد حسین خرگوش برد ) این هفته درس کامپیوتر با همراهی محمد حسین تو کلاس برگزار شد البته بیشتر من نقش همراه داشتم و محمد حسین معلم بود و اما آخر هفته پر کار یعنی...
-
یادگیری حرف او - و و حرف س
چهارشنبه 27 آبان 1394 13:40
سلام دوستای گلم این هفته آقای خونه من ماجرا جویی هایی با خودش داشت رفتن به اداره آب و بازدید از مخزن، رفتن به کتابخانه و کانون فرهنگی و در آخر رفتن به شهر آرزو ها (پارک سرپوشیده) همچنین این هفته حرف س و او رو یاد گرفتن و همراه با اون سبد و توت و توپ جایزه گرفتند. محمد حسین فرم مدرسشو در آورده و با لباس پلنگی عکس گرفته
-
گزارش هفتگی این هفته...
شنبه 23 آبان 1394 12:12
سلام خوبید دوستای گلم این هفته با آزمایشگاه علوم ، الگو سازی ، جدول حروف، جدول سودوکو و ... سپری شد. اینم عکس گرامی داشت مقام پدر که البته برادرم رفته بود.
-
پاییز 94
دوشنبه 11 آبان 1394 08:39
سلام دیروز با پسرم به دامن طبیعت رفتیم کلی خوش گذشت اینم نمونه ای از تفریح پاییزه اینم گزارش تصویری هفته گذشته: اون گل پسر سر سفره نشسته محمد حسینه، تو جشن بادکنک ها هم پسرم نصف صورتش پف کرده بودم بچم دندون درد داشت.(چه مصیبتی کشیدم بابت دکتر رفتن و آمپول زدنش ) امروز جشن بابا در مدرسشون برگذار میشه و من اصلا حس خوبی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 آبان 1394 09:34
سلام عزیزان پنج شنبه صبح به همراه پسری رفتیم مشهد و دو شب مهمون امام رضا بودیم کلی با هم دیگه خوش گذروندیم پنج شنبه صبح با هم رفتیم ترمینال حدود ساعت یک بود که رسیدیم مشهد ، قبلاً هتل رزرو کرده بودم باهم رفتیم هتل و بعد هم برنامه نهار و خواب و شبم رفتیم حرم پسری روز تاسوعا زنجیر خرید و با دسته ها زنجیر زنی کرد البته...
-
حرفهای زیبایت
دوشنبه 27 مهر 1394 11:15
سلام دیروز ظهر وقتی رفتم دنبال پسری با ذوق و شیطنت بچگانه گفت مامان یه خبر خوش، یه خبر بد!! من: خوب بگو پسرم.. محمدحسین: مامان اول خبر خوشش رو بدم؟ من : بگو عزیزم؟ محمد حسین: یادته لیوان سبز بن تنیمو اول مدرسه گم کردم.. من: خوب؟ محمد حسین: امروز پیدا کردم من: آفرین پسر گلم خوب حالا خبر بدت چیه؟ محمد حسین: جامدادیمو و...
-
پارک - جشن قرآن - آشنایی با دانه ها
پنجشنبه 23 مهر 1394 12:50
سلام دوستای گلم خیلی خوشحال میشم وقتی نظرای قشنگتون رو می خونم جمعه با پسری رفتیم پارک که نهار اونجا باشیم جاتون خالی یه سالاد الویه خوشمزه ای شده بود که نگو... البته نهار رفتن همانا و نصف شب اومدن همانا... کلی بعد نهار خاک بازی کرد البته اولش تنها بود اما بعدش کلی دوست پیدا کرد و حسابی بهش گذشت در آخر هم روی شن ها سر...
-
رفتن به پارک
پنجشنبه 16 مهر 1394 08:51
سلام امروز پسر گلم همراه با معلم و دوستای نازنینش به پارک رفتند. در اونجا با مفاهیمی مثل الگو کشی، کشیدن سایه، ورزش با وسیله ها، ورزش همگانی و کاشت گل و درخت و غیره آشنا شدن خیلی هم بهشون خوش گذشت البته من اطلاع نداشتم نرفتم (خیلی دوست داشتم برم و کنار پسرم باشم ) اینم چند تا عکس که توسط معلم مهربان گرفته شده اینم...
-
جشن یاران ماندگار
چهارشنبه 15 مهر 1394 07:59
سلام دوستای گلم دیشب جشنی در دانشگاه به جهت تجلیل از خیرین بنیاد خیریه سالمندان مادر برگزار شد که من و پسرم هم دعوت بودیم مراسم با یه تاخیر طولانی دو ساعته!!! شروع شد که حوصله پسری سر رفت و به دنده لج افتاد که بریم. اولش بهونه دندون درد گرفت که با یه بی حسی بر طرف شد بعد هم که بهونه جدیدی نداشت گفت یک کلام بریم!!!...
-
اولین بازدید مدرسه
دوشنبه 13 مهر 1394 17:19
سلام دوستای گلم روز یکشنبه اولین جلسه انجمن اولیاء مدرسه در ساعت چهار بعد از ظهر تشکیل شد. پسر من تنها بچه ای بود که تو این جلسه شرکت کرده بود.. البته از اول تا آخر جلسه تبلت بازی می کرد هر از گاهی هم پارازیت هایی.. جلسه ی خوبی بود البته همه رو مدیون معلم بی نظیر محمد حسین میدونم بعد از جلسه جهت خرید لیست معلم محمد...
-
اولین روز مدرسه
چهارشنبه 1 مهر 1394 08:38
دیروز اولین روز به مدرسه رفتن پسرم بود روز قبلش رفتیم باهم گل و بادکنک خریدیم بعدم یه پیتزا کاج رفتیم که خیلی بهمون خوش گذشت صبح زود با اسبند و قرآن و آب پسرمو راهی مدرسه کردم کلی ذوق داشتم حتی بیشتر از پسرم!!!! اینم روایت تصویری از مراسم... اصلاً، پسر به این با ادبی و شیکی دیده بودید تا حالا؟؟؟؟؟؟ یعنی خوش بحال...
-
چهره معصوم فرزندم...
یکشنبه 22 شهریور 1394 08:51
به چهره معصوم فرزندم نگاه می کنم گاهی اوقات فراموش می کنم که چگونه به خداوند التماس می کردم که فرزندی سالم به من عطا کند گاهی اوقات در اثر خستگیهای روزانه و فشارهای زندگی فراموش می کنم که چه روزها و شبهایی اشک می ریختم و زاری می کردم به درگاه خداوند که فرزندی را که در شکم دارم سالم به مقصد برساند فراموش میکنم که...
-
اولین خرید مدرسه
سهشنبه 10 شهریور 1394 15:04
سلام در خرداد ماه پسرم رو در دبستان سما ثبت نام کردم. حالا که به لحظات پایانی تابستان نزدیک می شیم تصمیم گرفتیم دیروز برای خرید لوازم تحریر اولیه ، کیف و کفش به بازار بریم البته لباس فرم هم از قبل تهیه کرده بودم. از ساعت چهار تا ساعت هشت شب بازار بودیم در راه برگشت از بازار پسری داخل ماشین خوابش برد بعد هم با چه...
-
برای تو که بی نظیری
سهشنبه 10 شهریور 1394 15:03
وقتی که به تو نگاه میکنم نمیتونم وجود خدا رو منکر بشم آخه فقط خدا میتونسته موجودی رو به زیبایی و حیرت انگیزی تو خلق کرده باشه