خاطرات مدرسه پسرم

در این وبلاگ خاطرات پسرم از بدو ورود به دبستان تا مقاطع بالاتر به رشته تحریر در آمده است.

خاطرات مدرسه پسرم

در این وبلاگ خاطرات پسرم از بدو ورود به دبستان تا مقاطع بالاتر به رشته تحریر در آمده است.

سلام عزیزان

پنج شنبه صبح به همراه پسری رفتیم مشهد

و دو شب مهمون امام رضا بودیم

کلی با هم دیگه خوش گذروندیم

پنج شنبه صبح با هم رفتیم ترمینال حدود ساعت یک بود که رسیدیم مشهد ، قبلاً هتل رزرو کرده بودم باهم رفتیم هتل و بعد هم برنامه نهار و خواب و شبم رفتیم حرم

پسری روز تاسوعا زنجیر خرید و با دسته ها زنجیر زنی کرد

البته یه عروسک بت من و سوپر من هم خرید که تو اتوبوس و هتل باهاشون بازی میکرد بعضی وقتا هم یواشکی میبرد حرم!!!!


پسری داخل اتوبوس


نمایی از عذاداری پسرم


نایب الزیاره همتون بودم...

نظرات 4 + ارسال نظر

سلام عزیزم
عکس های ماهت را دیدم خیلی لذت بردم امیدوارم همیشه قدردان زحمات مامان قشنگت باشی .به اندازه تمام ستاره های اسمان دوستت دارم
بوس بوس بوس

ممنون از حضور گرمتون و تشکر می کنم از شما بهترین معلم دنیا

زن سی ساله جمعه 8 آبان 1394 ساعت 00:30 http://www.jujoo persianblo.ir

سلام عزیزم . خیلی لطف کردی که به وبلاگم سر زدی . من مدتیه که بخاطر عمل چشمم نمیتونم زیاد به نت سر بزنم چون چشمم اذیت میشه ولی خیلی خوشحال شدم وقتی امشب کامنتت رو خوندم . خودت در چه حالی؟ پسری امسال کلاس چندمه ؟ متاسفانه عکساش باز نشد تا بتونم صورت قشنگش رو ببینم . از طرف من ببوسش و بهش بگو خاله هم خیلی به تو افتخاز میکنه .

سلام عزیزم
امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشی گلم

باشماق چهارشنبه 6 آبان 1394 ساعت 11:29


منظور ژست عکس انداختش بود .

ای جونم

باشماق یکشنبه 3 آبان 1394 ساعت 11:23


اون عکس سیاه و سفید که دست به سینه گذاشته خیلی قشنگ است آدم را یاد پیرمردهای قدیمی می اندازد که در برابر عکس ضریح امام رضا اینطوری عکس می گرفتند
شاد و خرم باشید

دستت درد نکنه پسرم شد پیر مرد!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد