سلام دوستای گلم
خیلی خوشحال میشم وقتی نظرای قشنگتون رو می خونم
جمعه با پسری رفتیم پارک که نهار اونجا باشیم جاتون خالی یه سالاد الویه خوشمزه ای شده بود که نگو... البته نهار رفتن همانا و نصف شب اومدن همانا... کلی بعد نهار خاک بازی کرد البته اولش تنها بود اما بعدش کلی دوست پیدا کرد و حسابی بهش گذشت در آخر هم روی شن ها سر مشق می نوشت...
این هفته یکشنبه جشن قرآن برگذار شد که تو این جشن کتابهای قرآن با روبان هایی به تزدین مادرها با رنگ زرد و سبز به بچه ها داده شد بعد هم دادن هدیه ای به مناسبت جشن و مراسم شادی که برگذار شد.
و بعد هم درس آشنایی با دانه ها و عکسی یادگاری ...
چهارشنبه هم من به مدت یک ساعت با آموزش کامپیوتر معلم کلاسشون بودم ...
تا بعد
چه جالب کلاس کامپیوتر
ما تا بیست و چند سالگی مانیتور را که می دیدیم
فکر می کردیم تلویزیون است