خاطرات مدرسه پسرم

در این وبلاگ خاطرات پسرم از بدو ورود به دبستان تا مقاطع بالاتر به رشته تحریر در آمده است.

خاطرات مدرسه پسرم

در این وبلاگ خاطرات پسرم از بدو ورود به دبستان تا مقاطع بالاتر به رشته تحریر در آمده است.

فصل امتحانات...

سلام

دو هفتست که مث بچه های کنکوری به شدت درس می خونیم

از سر کار که میرم خونه تا پسرم استراحت کنه من براش نمونه سوال می نویسم و وقتی بیدار میشه تا ساعت دوازده با هم کار میکنیم.

من به کم راضی نیستم پسرم باید خیلی خوب بگیره چون واقعا حقشه و با من خوب همکاری میکنه و درس میخونه

کل تفریحات و مهمونی ها رو تعطیل کردیم حتی اونایی که عیدیمون نیومدند و گفتم بزارید بعد امتحانای پسرم

یک سال داره زحمت میکشه باید آخر سالی نتیجشو ببینه

بازدید از خانه سالمندان مادر

گردش در روستا

مراسم یادگیری اسم محمدحسین - به همراه دوست صمیمی پسرم محمد امین

بازدید از کارخانه برق - بازدید از بازارچه - کار با سنگ - شرینی نام ابولفضل و طاها جان -  کار با کامپیوتر - آموزش ساعت - بازدید از مکان قدیمی شهر

نمونه تمرینایی که برای پسر گلم این روزا کار می کنیم

حالم بده...

سلام دوستای گلم

حال و روز خوبی ندارم

یه مشکل بدی برام پیش اومده هر چند مالیه اما دیگه گذشتم و طرفو به خدا واگذارش کردم


اینم عکسای پسری


کاردستی های پسرم برای حرف ق - ق مثل قوری - بیست و دوم بهمن ماه و رنگ آمیزی پرچم ، خ مثل خرگوش (خرگوش پسرم)، کار با ریشه های خوراکی


ل مثل لاک پشت ، کار با محور ریاضی، موشک بازی ، رفتن به گردش و کارخانه قند(پسرم غایب بود با هم رفتیم تهران)، هدیه مداد رنگی از مدیر جدید، ق مثل قرآن، ق مثل قناری


تولد شایان جان، تولد امیر علی جان، کار با خمیر رنگی، کار با گل و سفالگری،کاردستی افراد از ریشه های خوراکی


هفته پیش با پسرم به تهران رفتیم و سه روز منزل خواهری بودم، پسرم خرید عیدشو کرد،  یه کت تک و شلوار لی و شونیز از تهران خرید (خیلی گرون بود) خودم چیز زیادی نخریدم.


تابعد التماس دعا...

غیبت طولانی

سلام ببخشید یه مدت نبودم

دختر عمم که خیلی هم جوون بود فوت کرد که حسابی شوکه شده بودیم و درگیر مراسمات مربوطه

بعدم هم من و هم پسری به شدت سرماخورده شده بودیم که یه هفته تو خونه مامانم افتاده بودیم


محمد حسین کم کم داره خیلی خوب درساشو میخونه ، البته یکم تنبلی هم میکنه و میخواد فرار کنه و مدام تکلیفاشو به بعد موکول می کنه

اما روخوانیش خیلی خوب شده و وقتی داریم تو شهر دور می زنیم تابلو ها رو میخونه و منم مدام باید تایید کنم

جا داره اینجا از معلم پر کار و خلاقشون کمال تشکر و داشته باشم . خدا قوت


و حالا گزارش تصویری از این غیبت طولانی....


رفتن به اداره پست ،مراسم گرامیداشت مقام مدیر ، رفتن به کارگاه کامپیوتر، مراسم شیرینی خوری یادگیری اسم شایان جان، مراسم شب چله و محمد حسینی که بانو شده بود، مراسم گرامی داشت مقام مادر، پخت شالوزرد، پخت نان ، رفتن به امامزاده (واااای چقدر فشرده کار کردم ها)


و مثل سماور، و مثل مسواک، پ مثل پاستیل، پ مثل پارسا جان


محمد حسین و دوست هم میزی اش، ش مثل شانه، گ مثل سگ، پ مثل پنبه، کار با پنبه های رنگی (به سرگروهی پسر گلم)


اینم عروس و داماد شب چله ی ما (طفلی بچم گیر چه داماد زشتی افتاده)



اینم گرامی داشت مقام مادر و گلی که پسری به مامانش داد


اینم نونی که محمد با کمک مامان تو خونه پخت

هفته پر کار!!!

سلام دوستای گلم

خوب این هفته در خدمت شما هستیم با گزارش هفتگی آموزش مدرسه

  • رفتن به پارک
  • کار با تخته هوشمند
  • کار با الگو ها
  • رفتن به گلخانه
  • درس علوم بخش حیوانات (محمد حسین خرگوش برد)



این هفته درس کامپیوتر با همراهی محمد حسین تو کلاس برگزار شد البته بیشتر من نقش همراه داشتم و محمد حسین معلم بود



و اما آخر هفته پر کار

یعنی کولاک کردیم اصلا خونه بند نمی شدیم دو بار رفتیم شهر بازی سر پوشیده یه بار تنها و یه بار با دوست مدرسش، رفتیم گلخانه، روستا، رستوران و ...

اینم روایت تصویری آخر هفته...



به امید دیداری دوباره

یادگیری حرف او - و و حرف س

سلام دوستای گلم

این هفته آقای خونه من ماجرا جویی هایی با خودش داشت

رفتن به اداره آب و بازدید از مخزن، رفتن به کتابخانه و کانون فرهنگی و در آخر رفتن به شهر آرزو ها (پارک سرپوشیده)



همچنین این هفته حرف س و او رو یاد گرفتن و همراه با اون سبد و توت و توپ جایزه گرفتند.



محمد حسین فرم مدرسشو در آورده و با لباس پلنگی عکس گرفته